تاخیر
تاخیر تاخیر و باز هم تاخیر دوباره مامان جون چند ماه تاخیر داشت ..........بگذریم حالا که اینجاییم و دوباره وبلاگ پسرم رو با عکسها و کارهاش به روز میکنیم . ( نمیدونم از کجا بگم و از کی بگم) . این روزها خیلی بامزه و بلبل زبون شدی دیگه همه کلمات و میگی و با اون صدای قشنگت کلمونو می بری تو هوا ..... نفسم 2 سال و 2 ماهت که شد دیگه از پوشک گرفتمت و دیشتو می گفتی . چند تا عکس قویترین کودکان جهان هه هه هه هه ...
نویسنده :
هانی
10:26